همه چیز درباره داستان Metal Gear Solid 3 : Snake Eater

[.Ali.]

چندی پیش Metal gear solid v :the phantom pain منتشر شد. در این بازی بازیکن در نقش Big Boss بازی خواهد کرد.
مقاله زیر درباره نسخه سوم MGS است که اغازی برای داستان Big Boss است.


اگر با کاراکتر های بازی اشنایی ندارید در ادرس رو به رو توضیحات کامل را بخوانید: metalgear.wikia.com

خطر اسپویل

METAL GEAR SOLID 3 : SNAKE EATER

داستان این بازی اغاز داستان کل این سری است. داستان بازی در سال 1964 شروع میشود. یک دانشمند روسی پناهنده امریکا به نام نیکولای استفانوویچ سوکلاو به دلیل معاهده ای بین امریکا و روسیه در قبال خارج کردن موشک‌های روسیه از کوبا مجبور میشود به کشورش بازگردد. بعد از این معاهده سازمان سیا برای بازگرداندن ساکلاو اقدام میکند. یک مامور مخفی (big boss , snake) از سازمان FOX وابسته به سازمان سیا برای این کار وارد خاک روسیه میشود. در این ماموریت او از zero (بنیانگذار FOX ) دستور میگیرد.
snake سوکلاو را پیدا میکند. سوکلاو به او میگوید مه مجبور به ساخت سلاحی به نام Shagohod برای روسیه شده است. آنها در راه فرار روی یک پل با boss و volgin رو به رو میشوند.

boss :مربی و بهترین دوست snake است و رابطه احساسی‌‌ نیز در بین این دو وجود دارد.

volgin : شخصی است که قصد کودتا در روسیه را دارد

boss با snake مبارزه میکند، دست snake را میشکند و او را به پایین پل در رودخانه پرتاب میکند. اینجا snake متوجه همکاری boss و volgin و خیانت او میشود. بعد از این boss و volgin انجا را با هلیکوپتر ترک میکنند

volgin یکی از کلاهک های هسته ای که از boss گرفته بود را برای نابود کردن مرکز تحقیقاتی سوکلاو استفاده میکند. Ocelot (فرزند boss) برای جلوگیری از این کار تلاش میکند ولی موفق نمیشود.
بعد از این انفجار اتمی، هلیکوپتری که snake همراه آن اماده بود توسط روسیه پیدا میشود. روسیه آمریکا را مقصر میداند و هشدار میدهد که اگر ظرف یک هفته آمریکا برای این انفجار توجیهی نداشته باشد، اعلام جنگ خواهد کرد.
snake برای اثبات بیگناهی امریکا وارد ماموریت جدیدی میشود. کشتن volgin و boss برای ثابت کردن مقصر بودن این دو نفر. snake بعد از ورود به منطقه دباره با boss روبه رو میشود. snake از boss دلیل این خیانت را میپرسد ولی boss به او میگوید که همیشه به کشورش وفادار بوده و هیچ خیانتی نکرده است. این بار boss به snake میگوید که برو وا را تهدید میکند.
 بعدا snake میفهمد که باید به ملاقات یک مامور مخفی از آژانس امنیت ملی به نام adam برود. snake در ماموریتش بار دیگر به boss برخورد میکند و زخمی میشود. snake به محل ملاقات با adam میرود و در انجا با Eva مواجه میشود. Eva مامور گروه فلاسفه است و ماموریتش پیدا کردن میراث فلاسفه است

فلاسفه و میراث فلاسفه: فلاسفه گروهی مخفی است که از ثروتمندترین و پرنفوذترین افراد سه کشور امریکا، روسیه و چین شکل گرفته است. این گروه پس از جنگ جهانی اول به صورت مخفیانه تاسیس شد.ما بعدها با هم به مشکل بر می‌خورند و تمام این ثروت در دست شوروی جای خوش می‌کند که البته این ثروت در حال حاضر در دست volgin است.

Eva برای نزدیک شدن و همراه شدن با snake خود را به جای مامور FOX جا می زند و ادعا می‌کند که مامور مخفی KGB هست و خود را معشوقه سوکلاو نیز معرفی می‌کند.
در ادامه جستجو snake به دنبال volgin او سوکلاو را پیدا میکند اما وقتی میخواهد او را نجات دهد توسط ضربه ای بیهوش میشود. snake وقتی به هوش میاید خود را در شنکنجه گاه میبیند. سوکلاو هم انجا بود و بر اثر شکنجه های سخت جان خود را از دست میدهد

volgin به boss دستور میدهد که دو چشم snake را از حدقه در بیاورد, boss هم به ناچار اطاعت میکند. Eva سعی میکند جلوی boss را بگیرد. ocelot عصبانی میشود و گلوله ای به سمت Eva شلیک میکند. snake برای نجات او خود را به ocelot کوبید به باعث شد تیر در چشم خود snake بخورد و او چشم خود را از دست داد. boss از این کار ocelot خشمگین میشود و با او برخورد میکند. در اخر boss تیری به پای snake شلیک میکند و ocelot فرستنده ای روی بدن او کار میگذارد. در هنگام خروج این دو از اتاق boss به snake میگوید که تا وقت هست فرار کند. snake موفق نمیشود و به زندان میرود ولی از انجا فرار میکند. ocelot متوجه میشود و خود را به او میرساند ولی snake خود را از ابشاری به پایین پرت میکند و زنده میماند. او Eva را پیدا میکند و دوباره با هم همراه میشوند. این بار snake با volgin میجنگد و او را شکست میدهد و موفق به نابود کردن Shagohod نیز میشود. بعد از این snake با boss رو به رو میشود و استاد خود را از بین میبرد.

snake تبدیل به یک قهرمان ملی میشود و لقب big boss را دریافت میکند.
ولی بعد از این اتفاق او به اشتباه خود پی میبرد و میفهمد که تمام مدت درحال اشتباه بود. snake میفهمد که boss هیچوقت قصد کشتن او را نداشت، روی پل او را به رودخانه پرت کرد تا از دست volgin درامان بماند، چشم های او را در نیاورد و فقط تیری به پای snake شلیک کرد و به او گفت تا فرصت هست فرار کند. boss مامور مخفی بود و با دادن دو کلاهک هسته ای به volgin قصد نزدیک شدن به او را داشت. ولی بعد از انفجار هسته ای تنها راه جلوگیری از جنگ مرگ boss بود و اینطوری مقصر ماجرا هم او میشد. boss خودش را فدا کرد تا امریکا مقصر شناخته نشود. snake بعد از این ماجرا از سیاست های دولت امریکا و سیاستمداران ان متنفر میشود و خود را بازیچه ی انها میدید. snake باعث شد که امریکا از جنگ جلوگیری کند و میراث فلاسفه را هم بدست بیاورد.
big boss در سال 1971 ارتش مستقلی را در outer heaven تشکیل داد و انجا جایی بود برای کسانی که فقط برای خودشان مبارزه میکردند.

[Rise of Duty]

ممنون داستان بازی واقعا زیباست

[.Ali.]

واژه سیا.ست در بالا فیل.تر شده ;)

[K.I.A.N]

داستان رو بسیار خوب و مختصر نوشتید، فقط دو قسمت کمی ایراد داره:
اول اینکه zero موسس FOX نیست، بلکه یکی از فرماندهای این گروه هست (موسس FOX یه بنده خدای دیگه است که در MGS 5 مشخص میشه پس اسپویل نمی کنم!)
دوم اینکه بهتره بجای "رابطه احساسی" از رابطه "مادر-فرزند" برای ارتباط باس با بیگ باس استفاده کنید. چرا که استفاده از جمله اول غلط اندازه و خواننده فکر میکنه این دو معشوقه هم هستند.