شنبه، بدترین خبر زندگیم رو شنیدم

مادربزرگم فوت کرد، این یک هفته رو کاملاََ تو انزوا به سر می‌بردم و با چشمانی پر از اشک ساعات دشوار زندگی روزانه‌ام را پشت سر می‌گذاشتم.

هفت روز گذشت از فوت مادربزرگم، همچنان دلم شکسته،

عزیزان، قدر پدر و مادر رو زمانی که کنارتون هستن بدونید، زمان مثل برق و باد می‌گذره، یک روزی هم می‌بینید که خودتون در حال پیوستن به اونا هستید.

امیدوارم یک اتفاقی خوبی برام بیافته که بتونم حسرت‌ نبودِ کامل کنارِ مادربزرگ عزیزم را به کل فراموش کنم،

هر چند دردِ از دست رفتن عزیزان فراموش شدنی نیست

#اِتمــام

هر وقت دیدی 
حریفت داره برنده میشه، 
یک لبخند بزن 
تا به بردنش شک کنه

#حریف  #بازی  #آینده  

"Nobody dies a virgin ... Life f.u.c.ks us all"
ترجمه با خودتون

بعضی وقتا آدم میمونه دوست داره بازم بچه شه، یا زود بزرگ...

#bob_marley

یاد آن روزا بخیر! می رفتم و جلوی ساعت مینشستم و آنقدر بهش خیره می شدم تا خوابم می گرفت. گویی نگاه کردن به ساعت سبب می شد تا زمان کندتر بگذره. گذشت و اکنون زمان کار خود را انجام

# بی نام_و_برای همه_ غیر من_نامفهوم